چقدر زیباست لحظه های ناب دل دلکردنم~~~~~~~~~~¤¤¤¤¤¤¤~~~ با تو...... می دانم در خلوت سکوتمان سکوتی که برایت پر است از فریاد نا گفته های من تنها من هستم و تنها تو.......... چقدر خوب است که حرفهای دلم را فقط تو میدانی تویی که چون من تنهایی یا شاید نه...... من چون تو تنهایم برای همین است که باورم داری چند ساعتی قبل از آنکه برایت بنویسم باران باريد و من دعا کردم و باریدم به رسم خودت این روزها تشنه ام و میدانم نزدیک است لحظه ناب اذان رسیدن من منتظر میمانم.......... اجازه نخواهم داد... کسی پا در دنیای من و خدایم بگذارد...! نذری بود بین من و خودش ادا نشد! گرچه نخواست دلم برای یکبار رنگ شادی را ببیند گر چه رسم بندگی را نیاموختم "اما اگر کفر نیست" اوهم بنده نوازی نکرد...! گرچه دنیایم کوچک است گرچه زیبا نیست گر چه دلگیر است اما....... هر چه هست من تسخیرش کرده ام! می دانم نیمه پر لیوان زندگی ام خالی شد می دانم هستم نیست شد می دانم بودم نابود شد و خوب می دانم نباید عذر خواست...! چرا که نیمه پر لیوان را من خالی نکردم "قضا بلا بود"....... افتاد و شکست! من هم شکستم اما اشک نریختم چرا که مدت هاست سردم ! سـرد سـرد......... تمام وجودم قندیل بسته! هرگز نخواهم گذاشت... کسی پا میان دنیای سردم بگذارد! می خواهی بیایی من حرفی ندارم بیا....... اما تضمین نمی کنم قندیل نبندی.....
[ سقف خانه ها آن روز که سقف خانه ها چوبی بود گفتارو عمل درهمه جاخوبی بود امروز بنای خانه ها سنگ شده دلها همه با بنا هماهنگ شده
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی کهگذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
///تتننههاایی///// کسی دیگرنمیکوبددراین خانه ی متروک ویران را... کسی دیگرنمیپرسدچراتنهای تنهایم... ومن چون شمع میسوزم ودیگرهیچ چیزازمن نمیماند... ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم.... درون کلبه ی خاموش خویش اما... کسی حال من غمگین نمیپرسد... ومن دریای پراشکم که طوفانی به دل دارم... درون سینه ی پرجوش خویش اما.... کسی حال من تنها نمیپرسد... ومن چون تک درخت زردپاییزم... که هردم بانسیمی میشودبرگی جداازاو.... ودیگرهیچ چیزازمن نمیماند........
غمگین
اخطارچنانچه از گروه سنی ۱۳سال یازیر۱۳هستید دیدن این سایت به شما اصلا توصیه نمیشود
جک های غضنفر
یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن.. تو باشی منم باشم..
بر روی متن بالا کلیک کنید
گفت :جبران میکنم! ! گفتم : کدام را؟ عمر رفته را؟ روی شکسته را؟ دل مرده اما تپیده را؟ حالا من هیچ !جواب این تار موهای سفید را میدهی؟ نگاهی به سرم کرد و گفت:چه پیر شده ای!! گفتم :جبران میکنی؟ گفت: کدام را؟؟؟؟؟!!! همین که میام به خودم بگم همه چیز آرومه من چقدر خوشبختم، یه حس درونی بهم میگه :غلط کردی!!! میگ.وین شاد بنویس،نوشته هایتغم دارند... ومن یاد مردی می افتم که با ویالونش گوشه ی خیابان شاد میزد، اما با چشمهای خیس... خدایا تو گفتی از رگ گردن به من نزدیک تری، این حرفا در سطح درک و شعور من نیست، یه دقیقه بیا پایین بغلم کن...!!!!! خدایا چرا تا زنده ایم شادمان نمیکنی؟ همین که مردیم شادروانمان میکنی؟؟؟!! ۰ نه تنها ترکت میکنند،حتی وقت رفتن با پررویی تمام دستور هم میدهند: مواظب خودت باش!!! به سلانتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه میخواستن ، اما هیشکی اونی نشد که ما میخواستیم!!! پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه میخواستم با تمام وجودم داد بزنم :به خاطر تو، بهش گفتم:بخاطر هیچکس پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد به خاطر تو، با یک بغض غمگین گفتم:بخاطر هیچ چیز ازش پرسیدم: تو بخاطر کی زنده هستی؟ ر حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زنده است!!!! شاد باشید!! زود زودم سربزنید!!!!! I LOVE YOU all (با تبادل لینکم موافقم!اول منو لینک کنید ،بعد بگید به چه اسمیلینکتون کنم!!!)
تعداد صفحات : 3